یک افسر سابق پلیس نخبگان ، که مجبور به استعفا پس از حمله وحشت شد ، به عنوان یک نگهبان در یک مجتمع لباس ، شغل خود را به دست می آورد ، جایی که وی فرصتی را برای حل بدهی های قمار فلج کننده پدر فقید خود کشف می کند.
هنوز نظری ثبت نشده است.
اولین نفری باشید که نظر خود را ثبت میکند.
برای ارسال دیدگاه وارد شوید ورود/عضویت
Go Ahead, Brother
پرنده سینه قرمز پرنده عجیبی است!؟، بهار می رود، زمستان برمی گردد، از سرما و سختی ...
هنگامی که یک معمار بینایی و همسرش در سال 1947 برای بازسازی میراث خود از اروپا پس از ...
هاریش مدهاو، یک پلیس ساده، و نیشانت، یک استاد کالج، درگیر جنایتی می شوند و یکی ...
پارسا 13 ساله یک کارخانه بزرگ شکلات سازی را از پدربزرگش به ارث برده است. کارخانه در ...
یک جراح سربلند اما کوتاه مدت پس از پایان آشفته رابطه شدید او با دوست دخترش، در ...
داستان یک کارگر دفتر معمولی به نام یومی-از نقطه نظر بسیاری از سلولهای مغزی موجود ...
نام شما
توضیحات و لینک خراب را وارد کنید.
با استفاده از روش های پایین میتوانید این مطلب را برای دوستان خود به اشتراک بگذارید
هنوز نظری ثبت نشده است.
اولین نفری باشید که نظر خود را ثبت میکند.