یک افسر سابق پلیس نخبگان ، که مجبور به استعفا پس از حمله وحشت شد ، به عنوان یک نگهبان در یک مجتمع لباس ، شغل خود را به دست می آورد ، جایی که وی فرصتی را برای حل بدهی های قمار فلج کننده پدر فقید خود کشف می کند.
هنوز نظری ثبت نشده است.
اولین نفری باشید که نظر خود را ثبت میکند.
برای ارسال دیدگاه وارد شوید ورود/عضویت
Go Ahead, Brother
«وقتی همه خواب بودند» داستان بیبی، مامایی محبوب و مسن در یک روستای کوچک است. وقتی ...
حول محور سفر خارقالعاده تجاس گیل، یک خلبان نیروی هوایی میچرخد و هدف آن الهام ...
یک زمان کوچک بزهکار ، مکانیک پلیس را برای یک کارگروه سریع تبدیل کرده است ، وقتی ...
یک فیلمساز در زندگی واقعی اتفاقات مشابهی را که درباره آن فیلم ساخته است تجربه می ...
دو نفره موزیکال دانی و جو امرسون در دهه 1970 همه چیز را برای تولید یک آلبوم خرج می ...
روایتی از شهید فخری زاده پدر هستهای ایران است
نام شما
توضیحات و لینک خراب را وارد کنید.
با استفاده از روش های پایین میتوانید این مطلب را برای دوستان خود به اشتراک بگذارید
هنوز نظری ثبت نشده است.
اولین نفری باشید که نظر خود را ثبت میکند.