خلاصه داستان: استن و اولی به کوهها سفر میکنند (\'انبوه زیاد\') تا اولی بتواند از نقرس بهبود یابد. چکمهبازها مهتاب خود را در چاهی ریختهاند که پسران از آن آب کوه سالم خود را نمونهبرداری میکنند. آقای هال که ...
خلاصه داستان: پلیس تازه کار استنلی و الیور، در حال خوردن ناهار در ماشین گشت خود، تقریباً لاستیک زاپاس آنها توسط یک دزد و شریک شرورش دزدیده می شود. سپس آدرس پخش یک دزدی در حال انجام را از دست می دهند و استنلی صفحه را قرض می گیرد...
خلاصه داستان: یک بیوه پیر مهربان یک غذای رایگان برای پسران بی پول سرو می کند، اما صاحبخانه حریصش می خواهد او را به دلیل پرداخت نکردن وام مسکن خود از خانه بیرون کند و باعث می شود که پسرها برای نجات او بیایند.
خلاصه داستان: الیور پس از یک مهمانی نامرتب در خانه در حالی که همسرش دور است، از استنلی میخواهد تا به او کمک کند تا مکان را تمیز کند، اما کمک رایگان همیشه یک معامله نیست.