خلاصه داستان: در ایران، تهران، 1332، شهرزاد و فرهاد همدیگر را دوست دارند و قصد ازدواج دارند، اما مافیای بزرگ بزرگ آقا سرنوشت دیگری را برای آنها رقم زده است.
خلاصه داستان: پارسیا مجبور است مادرش را به مدرسه بیاورد اما عمویش را با لباس مبدل مادرش می آورد. استاد آقای دلیجون او را می بیند و غافل از اینکه پارسیا چه کرده عاشق می شود.
خلاصه داستان: دو جوان بهمن و نادر که باید به خدمت سربازی بروند و به دنبال راهی برای فرار از آن هستند، با یکدیگر ملاقات می کنند و با هم دوست می شوند. این دوستی سرآغاز دردسرها و ماجراهای بسیاری برای آنهاست.
خلاصه داستان: خلیل معروف به خلیل کاتیوشا که یک مرد مذهبی و از اعضای بسیج است مجبور می شود چند روزی را با ارشیا پسر پولدار لوس بگذراند. زمینه ها و ایده آل های متفاوت باعث می شود این دو برای یکدیگر دردسر درست کنند.
خلاصه داستان: پدر آرش به خارج از کشور سفر کرده است. او تصمیم می گیرد دکوراسیون داخلی خانه اش را تغییر دهد و یک زن طراح را دعوت می کند. اما بعد او را می فرستد. دوستانش بابک و بهنود می آیند تا پیش او بمانند تا او نرود...
خلاصه داستان: در تلاش برای نجات بازی ویدیویی \'Sugar Rush\' و یافتن جایگزینی، رالف و بهترین دوستش Vanellope از طریق یک روتر Wi-Fi که در بازی آنلاین پیدا میکنند به شبکه جهانی وب سفر میکنند.
خلاصه داستان: یک دانشآموز کلاس چهارم، Aoyama-kun، دلیل مرموز ظاهر شدن ناگهانی پنگوئنها در دهکدهاش را بررسی میکند که به نوعی به قدرت زن جوانی که در یک کلینیک دندانپزشکی کار میکند مربوط میشود.
خلاصه داستان: اختاپوس هنوز از یک غار بر قلعه خود حکومت می کند. او سعی می کند گوزن ها را به دام بیندازد اما آنها موفق می شوند از قلعه فرار کنند. از طرف دیگر مادر پیشانی سفید یک بار دیگر برگشته و می خواهد فرزندش برگردد.