خلاصه داستان: ژول کلاوس دوباره کریسمس را پذیرفته است و همراه با پدربزرگ نوئل برای شلوغ ترین زمان سال آماده می شود. به نظر می رسد همه چیز طبق برنامه پیش می رود، تا اینکه جولز نامه ای بسیار ویژه با یک درخواست جذاب دریافت می کند...
خلاصه داستان: جولز پس از اینکه متوجه شد پدربزرگش بابانوئل است، باید به او کمک کند تا هدایای خود را در سراسر جهان تحویل دهد. اما نفرت ژولز از کریسمس ممکن است آن را دشوارتر از آن چیزی کند که بابانوئل فکر می کرد.
خلاصه داستان: 1402. ملکه مارگرت از طریق پسر خوانده اش اریک بر سوئد، نروژ و دانمارک حکومت می کند. اما یک توطئه در راه است و مارگرت خود را در یک دوراهی غیرممکن میبیند که میتواند کار زندگی او را از بین ببرد: اتحادیه کالمار.
خلاصه داستان: 3 قهرمان با هم متحد می شوند تا شاهزاده کیف را از دست ملکه شیطانی که سعی می کند جوانی و زیبایی خود را با استفاده از جادو بازیابد، نجات دهند.
خلاصه داستان: الفکینز (Heinzelmännchen) افسانهای کلن کوتولههایی بودند که شبها مخفیانه به صنعتگران کمک میکردند تا اینکه 200 سال پیش توسط همسر بدخواه یک خیاط بیرون راندند. این داستان بازگشت آنهاست.
خلاصه داستان: آشا و راوی تحت فشار والدینشان برای یافتن همسر، وانمود می کنند که در تابستان عروسی با هم قرار می گذارند، اما متوجه می شوند که عاشق یکدیگر شده اند.
خلاصه داستان: یک متخصص قلب جوان یک بیمار معلول دارد که در نهایت فوت می کند. او در قبال مرگ او احساس مسئولیت می کند. وقتی برای عذرخواهی مادر بیمارش را میبیند، عصبانی میشود و از دکتر شکایت میکند...