خلاصه داستان: فران ، که دوست دارد در مورد مرگ فکر کند ، باعث می شود پسر جدید در کار خنداند ، که منجر به دوست یابی و موارد دیگر می شود. اکنون تنها چیزی که در راه آنها ایستاده است ، خود Fran است.
خلاصه داستان: ویولنیست سیدنی ولز هنگام پنج سالگی به طور تصادفی توسط خواهرش هلن کور شد. او به پیوند قرنیه تسلیم می شود و ضمن بهبودی از این عملیات ، می فهمد که در حال دیدن مردگان است.
خلاصه داستان: نوجوانی جملاتی سحرآمیز را به کار می برد تا زمان را به عقب برگرداند اما این ذکر زمانی که خود را از برجی به پایین پرت می کند دیگر جواب نمی دهد و او می میرد...
خلاصه داستان: در سال 1967 لس آنجلس ، یک دختر بیوه مادر سعی می کند با پدر فقید خود از طریق یک هیئت مدیره Ouija ارتباط برقرار کند ، اما به جای آن یک دیو را رها می کند.