خلاصه داستان: پلیس تازه کار استنلی و الیور، در حال خوردن ناهار در ماشین گشت خود، تقریباً لاستیک زاپاس آنها توسط یک دزد و شریک شرورش دزدیده می شود. سپس آدرس پخش یک دزدی در حال انجام را از دست می دهند و استنلی صفحه را قرض می گیرد...
خلاصه داستان: یک بیوه پیر مهربان یک غذای رایگان برای پسران بی پول سرو می کند، اما صاحبخانه حریصش می خواهد او را به دلیل پرداخت نکردن وام مسکن خود از خانه بیرون کند و باعث می شود که پسرها برای نجات او بیایند.