یک افسر سابق پلیس نخبگان ، که مجبور به استعفا پس از حمله وحشت شد ، به عنوان یک نگهبان در یک مجتمع لباس ، شغل خود را به دست می آورد ، جایی که وی فرصتی را برای حل بدهی های قمار فلج کننده پدر فقید خود کشف می کند.
هنوز نظری ثبت نشده است.
اولین نفری باشید که نظر خود را ثبت میکند.
برای ارسال دیدگاه وارد شوید ورود/عضویت
Go Ahead, Brother
راهزنان پسر یک فرماندار را می ربایند و در عوض از رهبر زندانی خود می خواهند که آزاد ...
در روستایی دختری هست که برای نماز مغرب پدرش از مسجد خداحافظی می کند.
پرتره صمیمی زنی که به خانه برمی گردد تا از مادر در حال مرگ خود مراقبت کند. یک داستان ...
ودا و دخترش کاناکا در حال کشتار هستند. آنها توسط یک پلیس راما تعقیب می شوند، اما ...
یک راننده تاکسی زن جوانی را در بیمارستان کوچک ایران می برد. تا زمانی که به آنجا ...
داستان حامد آبان عکاس حرفه ای و تغییر اساسی در زندگی او. معلم پسرش کتابی در مورد ...
نام شما
توضیحات و لینک خراب را وارد کنید.
با استفاده از روش های پایین میتوانید این مطلب را برای دوستان خود به اشتراک بگذارید
هنوز نظری ثبت نشده است.
اولین نفری باشید که نظر خود را ثبت میکند.