یک افسر سابق پلیس نخبگان ، که مجبور به استعفا پس از حمله وحشت شد ، به عنوان یک نگهبان در یک مجتمع لباس ، شغل خود را به دست می آورد ، جایی که وی فرصتی را برای حل بدهی های قمار فلج کننده پدر فقید خود کشف می کند.
هنوز نظری ثبت نشده است.
اولین نفری باشید که نظر خود را ثبت میکند.
برای ارسال دیدگاه وارد شوید ورود/عضویت
Go Ahead, Brother
رویا، مادر فرزینس، شوهرانش را ترک کرده است. فرزین جوان که دانشگاه را رها می کند، به ...
سانتوش تازه بیوه ، شغل همسر خود را به عنوان یک پاسبان پلیس در بدنهای روستایی شمال ...
زنی که از مرگ دخترش غمگین است، وقتی فکر می کند دخترش ممکن است هنوز زنده باشد، ...
داستان زندگی حاج احمد آباچی که در شب عروسی خواهرزادهاش پول اجاره خانهاش را ...
استان اعتراف برگرفته از قصهی اصلی نمایش اعتراف برد میرمن نویسنده و کارگردان ...
در هنگام پاسخ دادن به یک تماس رادیویی جدید ، یک جفت از افسران پلیس در گشت زنی دنبال ...
نام شما
توضیحات و لینک خراب را وارد کنید.
با استفاده از روش های پایین میتوانید این مطلب را برای دوستان خود به اشتراک بگذارید
هنوز نظری ثبت نشده است.
اولین نفری باشید که نظر خود را ثبت میکند.