یک افسر سابق پلیس نخبگان ، که مجبور به استعفا پس از حمله وحشت شد ، به عنوان یک نگهبان در یک مجتمع لباس ، شغل خود را به دست می آورد ، جایی که وی فرصتی را برای حل بدهی های قمار فلج کننده پدر فقید خود کشف می کند.
هنوز نظری ثبت نشده است.
اولین نفری باشید که نظر خود را ثبت میکند.
برای ارسال دیدگاه وارد شوید ورود/عضویت
Go Ahead, Brother
«وقتی همه خواب بودند» داستان بیبی، مامایی محبوب و مسن در یک روستای کوچک است. وقتی ...
یک معلم در یک مدرسه نخبه کار می کند و با پنج دانش آموز پیوند محکمی برقرار می کند - ...
با الهام از وقایع واقعی، یک وکیل به صاحب خانه تشییع جنازه کمک می کند تا کسب و کار ...
پنج خواهر و برادر که روزهای دزد خود را رها کرده اند ، مجبور به بازنشستگی می شوند تا ...
الیف، هازال، اِوْریم و ا ومر، چهار اینفلوئنسر جویای نام، تصمیم میگیرند برای ...
در جریان جنگ تحمیلی به ایران، صدام به حلبچه یکی از شهرهای کردستان عراق حمله کرد. پس ...
نام شما
توضیحات و لینک خراب را وارد کنید.
با استفاده از روش های پایین میتوانید این مطلب را برای دوستان خود به اشتراک بگذارید
هنوز نظری ثبت نشده است.
اولین نفری باشید که نظر خود را ثبت میکند.