یک افسر سابق پلیس نخبگان ، که مجبور به استعفا پس از حمله وحشت شد ، به عنوان یک نگهبان در یک مجتمع لباس ، شغل خود را به دست می آورد ، جایی که وی فرصتی را برای حل بدهی های قمار فلج کننده پدر فقید خود کشف می کند.
هنوز نظری ثبت نشده است.
اولین نفری باشید که نظر خود را ثبت میکند.
برای ارسال دیدگاه وارد شوید ورود/عضویت
Go Ahead, Brother
سام و عبد و امید سه دوست صمیمی هستند. سام عاشق خواهر عبد نرگس می شود. بعد معلوم شد که ...
یک راننده تاکسی زن جوانی را در بیمارستان کوچک ایران می برد. تا زمانی که به آنجا ...
Sidhu در یک وضعیت غیر منتظره با دختری به نام راکشا ملاقات می کند. به طرز عجیبی ، راکشا ...
ماری و هومی از مادرشان یاد می گیرند که پدرشان در هفتادمین سالگرد تولدش زوال عقل ...
بعد از 5 سال عباس و حسن از زندان آزاد می شوند و به دنبال عطا می روند. در تمام این ...
ناامید برای شروع تازه در زندگی پس از یک فاجعه در ساعت خود ، یک کنترل کننده ترافیک ...
نام شما
توضیحات و لینک خراب را وارد کنید.
با استفاده از روش های پایین میتوانید این مطلب را برای دوستان خود به اشتراک بگذارید
هنوز نظری ثبت نشده است.
اولین نفری باشید که نظر خود را ثبت میکند.