یک افسر سابق پلیس نخبگان ، که مجبور به استعفا پس از حمله وحشت شد ، به عنوان یک نگهبان در یک مجتمع لباس ، شغل خود را به دست می آورد ، جایی که وی فرصتی را برای حل بدهی های قمار فلج کننده پدر فقید خود کشف می کند.
هنوز نظری ثبت نشده است.
اولین نفری باشید که نظر خود را ثبت میکند.
برای ارسال دیدگاه وارد شوید ورود/عضویت
Go Ahead, Brother
دو خواهر در مکانی زیبا و دورافتاده غواصی میکنند. یکی از خواهران مورد اصابت سنگ ...
جهان توسط یک بیماری همه گیر ویران شده است. به تنهایی و خارج از امنیت جنگل ، مارکو با ...
رانا صالبی یک زن میانسال و معاون بانکی است. در روز تولد هودا ، تنها کودک رانا که ...
دو مرد جوان درگیر یک جرم پیچیده با ساعتهای عتیقه می شوند.
یک جاسوس کارآموز چینی یک کارآگاه خصوصی بداخلاق را با تماس خود اشتباه می گیرد. آنها ...
روایتی از شهید فخری زاده پدر هستهای ایران است
نام شما
توضیحات و لینک خراب را وارد کنید.
با استفاده از روش های پایین میتوانید این مطلب را برای دوستان خود به اشتراک بگذارید
هنوز نظری ثبت نشده است.
اولین نفری باشید که نظر خود را ثبت میکند.