یک افسر سابق پلیس نخبگان ، که مجبور به استعفا پس از حمله وحشت شد ، به عنوان یک نگهبان در یک مجتمع لباس ، شغل خود را به دست می آورد ، جایی که وی فرصتی را برای حل بدهی های قمار فلج کننده پدر فقید خود کشف می کند.
هنوز نظری ثبت نشده است.
اولین نفری باشید که نظر خود را ثبت میکند.
برای ارسال دیدگاه وارد شوید ورود/عضویت
Go Ahead, Brother
یک دیپلمات هندی که سعی می کند یک دختر هندی را از پاکستان برگرداند ، جایی که او ...
سفر مردی از محله های فقیر نشین بمبئی به دنیای ورزش های شدید زیرزمینی.
این یک داستان دلخراش از خواهری است که برای انتقام برادرش به دنیا می آید. اودیسه ...
یک مدرسه دختران نخبه در کنار یک مدرسه پسران برای بزهکاران ساکن است. یک روز ، دو ...
در سریال سودا : هیچ وقت نفهمیدی چقدر دوستت دارم، حتی وقتی داشتم تو دادگاه درخواست ...
ملودی بروکس به عنوان یک کاربر ویلچر غیرکلامی که فلج مغزی دارد، کلاس ششم را طی می ...
نام شما
توضیحات و لینک خراب را وارد کنید.
با استفاده از روش های پایین میتوانید این مطلب را برای دوستان خود به اشتراک بگذارید
هنوز نظری ثبت نشده است.
اولین نفری باشید که نظر خود را ثبت میکند.