خلاصه داستان: آوریل 1940. چشمان جهان به نارویک، شهر کوچکی در شمال نروژ، منبع سنگ آهن مورد نیاز برای ماشین آلات جنگی هیتلر است. از طریق دو ماه جنگ شدید زمستانی، هیتلر اولین شکست خود را متحمل شد.
خلاصه داستان: داستان تندرو ژانگ تاوفانگ، سرباز جوان ارتشی است که در سن 22 سالگی در طول جنگ کره با کشتن یا زخمی کردن 214 سرباز آمریکایی با 435 گلوله تنها در 32 روز، رکوردی را به نام خود ثبت کرد.
خلاصه داستان: یک کاپیتان سابق ارتش به دالیان سفر می کند تا معشوق دوستش را از ازدواج با مرد دیگری باز دارد، اما غم و اندوه و آسیب ناشی از یک تراژدی جنگی سفر او را مختل می کند.
خلاصه داستان: استن که بیست سال وفادارانه در پست خود در جنگ جهانی اول باقی مانده بود، سرانجام به خانه میآید، جایی که بهترین دوستش، اولی، او را میپذیرد، و به این ترتیب به او اجازه میدهد تا بسیاری از راحتیهای دنیای مدرن را کشف کند.
خلاصه داستان: گروهی از کماندوهای نخبه جوان به رهبری کاپیتان دراموند وظیفه جمع آوری اطلاعات بسیار طبقه بندی شده را دارند که می تواند سرنوشت جنگ را تغییر دهد.
خلاصه داستان: سپتامبر 1941. در چرخشی از وقایع، مرغ عشق های جوان کوستیا و نستیا خود را سوار بر کشتی می یابند که مردم را از لنینگراد محاصره شده تخلیه می کند. در شب لنج وارد طوفان می شود. وقتی شروع به غرق شدن می کند، هواپیمای دشمن...
خلاصه داستان: زنی خود را به عنوان یک مرد در می آورد تا به ارتش بپیوندد تا از پسر غیرطبیعی تحصیلی خود که برای جنگ در جنگ جهانی اول فراخوانده شده است محافظت کند.