خلاصه داستان: ماریو، کارگر یک انبار "گمشده و پیدا شده"، چمدانی را پیدا می کند که بقایای نوزاد داخل آن است. تحقیقات او او را به یک حلقه خطرناک فحشا و قاچاق هدایت می کند.
خلاصه داستان: اتو یک بدخلق است که پس از از دست دادن همسرش از زندگی دست کشیده و می خواهد به همه چیز پایان دهد. هنگامی که یک خانواده جوان در همان نزدیکی نقل مکان می کنند، او همتای خود را در ماریسول تیز هوش ملاقات می کند که منجر به دوستی می شود که دنیای او را تغییر می دهد.
خلاصه داستان: ودا و دخترش کاناکا در حال کشتار هستند. آنها توسط یک پلیس راما تعقیب می شوند، اما آنها همیشه موفق به فرار در زمان کوتاه می شوند. آیا راما می تواند جلوی کشتارها را بگیرد؟
خلاصه داستان: هیچ کاری نکن، بمان و بجنگ، یا برو. در سال 2010، زنان یک جامعه مذهبی منزوی با آشتی دادن یک واقعیت وحشیانه با ایمان خود دست و پنجه نرم می کنند.