خلاصه داستان: دو جوان بهمن و نادر که باید به خدمت سربازی بروند و به دنبال راهی برای فرار از آن هستند، با یکدیگر ملاقات می کنند و با هم دوست می شوند. این دوستی سرآغاز دردسرها و ماجراهای بسیاری برای آنهاست.
خلاصه داستان: خلیل معروف به خلیل کاتیوشا که یک مرد مذهبی و از اعضای بسیج است مجبور می شود چند روزی را با ارشیا پسر پولدار لوس بگذراند. زمینه ها و ایده آل های متفاوت باعث می شود این دو برای یکدیگر دردسر درست کنند.
خلاصه داستان: پدر آرش به خارج از کشور سفر کرده است. او تصمیم می گیرد دکوراسیون داخلی خانه اش را تغییر دهد و یک زن طراح را دعوت می کند. اما بعد او را می فرستد. دوستانش بابک و بهنود می آیند تا پیش او بمانند تا او نرود...
خلاصه داستان: توفیق اجباری روزمرگی یک سوپراستار رضا است و تمام مزایا و معایبی که چنین درجه ای از شهرت در برخورد با دوستان، خانواده، طرفداران و عموم مردم به همراه دارد.
خلاصه داستان: یک نوجوان خجالتی میآموزد که از یک خانواده سلطنتی افسانهای از کراکنهای دریایی افسانهای میآید و سرنوشت او در اعماق آبهاست، که بزرگتر از آن چیزی است که او میتوانست تصور کند.