خلاصه داستان: شاهزاده باربارا مخفیانه عاشق شاهزاده ادوارد است. هنگامی که راسو کارمند پست اب زیرکاه از پادشاه می خواهد که او را با باربارا ازدواج کند، او فرار می کند. هیولای شیرین بوگی تمام تلاشش را می کند تا به باربارا کمک کند تا پادشاهی را نجات دهد.
خلاصه داستان: خانواده عجیب و غریب به حومهای بیسروصدا نقل مکان میکنند، جایی که دوستی چهارشنبه آدامز با دختر یک مجری نمایش واقعی محلی متخاصم و سازگار، درگیری بین خانوادهها را تشدید میکند.