خلاصه داستان: پس از آنکه همکلاسی ها مجسمه های هنری عامیانه با اندازه زندگی را در یک مهمانی فارغ التحصیلی دبیرستان وحشی در یک کلبه دور افتاده نابود می کنند ، یک قاتل مرموز شروع به انتخاب آنها یکی یکی می کند.
خلاصه داستان: Impaled Rektum، یک گروه، در زندان است، اما باید فرار کند، زمانی که پدر گیتاریست بیمار می شود و خانه/کسب و کار خانواده آنها با تخریب مواجه می شود. آنها پیشنهاد بازی در یک فستیوال بزرگ را دریافت می کنند اما به دلیل زندانی بودن و غیرقابل پیش بینی بودن رد می شوند.
خلاصه داستان: مردی که به شدت بیمار است سعی می کند آینده خانواده خود را در دنیایی تضمین کند که سمی بودن خورشید مردم را مجبور می کند در طول روز در داخل خانه بمانند.