خلاصه داستان: «دریا کنار»، فیلمی در ژانر خانوادگی-اجتماعی به نویسندگی«محمد حسین لطیفی» و کارگردانی «آرش معیریان» محصول سال 1388 سینمای ایران است. در این فیلم هنرمندانی چون :«سحر قریشی»، «امید علومی»، «سیروس گرجستانی» «فتحعلی اویسی»، «فلور نظری» نقش آفرینی کرده اند . داستان این فیلم ملودرام اجتماعی از جایی شروع می شود که زوجی برای تعطیلاتشان به شمال سفر می کنند و اتفاقاتی برای آن دو رخ می دهد که باعث نگرانی آنها و خانواده شان می شود و…
خلاصه داستان: مرگ مرموز سه گردشگر انگلیسی که در حال بازدید از جنگلی در شمال ایران بودند، تنها چیزی است که در ذهن افسر محبی است. اما پرونده این گردشگران تنها موردی نیست که گزارش شده است...
خلاصه داستان: سیاوش روزبهان جوانی است که پس از خودکشی مرموز پدرش را از دست داده است. عمویش مدیریت ثروت پدرش را بر عهده دارد. او عاشق پسر عمویش مهتاب است که پدرش مشاور عمویش است. سیاوش کم کم واقعی...
خلاصه داستان: فیلم دو عروس، به مسائلی که زنان و مشکلاتی که با آنها درگیر هستند، می پردازد. و قصه ی زوجی است که در آستانه ی مهاجرت دچار مشکلاتی می شوند و مسیر زندگیشان تغییر می کند…
خلاصه داستان: طاها (با بازی امین تارخ) پس از سال ها جنگ و اسارت در جنگ به کشور باز می گردد. اما او متوجه می شود که همه چیز تغییر کرده است، حتی خانواده اش هم تغییر کرده است، او نمی داند که حقیقتی پشت این بی ها نهفته است...
خلاصه داستان: حمید افشاری، منشی دادگستری در حال تمام شدن پول برای خرید کامپیوتر برای پسرش است. او ناامید قصد ربودن فرزان، پسر یک حزب ثروتمند را دارد که در دادگاه محاکمه شده بود.
خلاصه داستان: کاوه با ماشینش به عابر پیاده برخورد می کند و دستگیر می شود. پدر همسرش حاجی توسلی ضمانت آزادی او را می دهد. کاوه پس از آزادی از زندان متوجه کشته شدن برادرش می شود و.
خلاصه داستان: در فیلم رخ پوش، اوایل جنگ ایران و عراق، در روستایی از نیشابور به نام خرو، تمامی مردان به جبهه رفتهاند و زنان در روستا تنها ماندهاند و افراد مجاهدین خلق به سراغ آنها آمده و آنها را میترسانند…
خلاصه داستان: فیلم خوانا بنویسید داستان جوانی به نام اسماعیل، نامهرسان ستاد اسراست که بعد از رساندن یک نامه پی به موضوعی چالش برانگیز میبرد. او قصد دارد در نامه دست برده و محتوای آن را تغییر دهد، اما…
خلاصه داستان: در مستند دروازه جنوبی، اعتیاد در محله دروازه غار به گره کوری تبدیل شده است که طاقت همه را طاق کرده است. آقا مجتبی یکی از ساکنان محله در تلاش است تا به تنهایی این گره را باز کند…