خلاصه داستان: وقتی شهری کوچک در کابوس قتلهای زنجیرهای غوطهور میشود، پلیس تازهکار، آرجان، دست به تعقیب حقیقت میزند و توطئهای وحشتناک را افشا میکند.
خلاصه داستان: ویکرام یک پلیس 32 ساله است. در حالی که او در حال مبارزه با گذشته دردناک خود است، خطرات زمانی بالا میرود که دختری به نام پریثی به طور مرموزی در حیدرآباد ناپدید میشود و ویکرام باید به هر قیمتی این پرونده را حل کند.
خلاصه داستان: مردی شهر کوچک که عاشق زیباترین دختر شهر می شود. او می خواهد روزی با او ازدواج کند زیرا ازدواج با او می تواند موقعیت اجتماعی او را بالا ببرد.