خلاصه داستان: پارتیبان یک کافه دار ملایم در کشمیر است که با یک باند اراذل و اوباش قاتل را دفع می کند و توجه یک کارتل مواد مخدر را به خود جلب می کند که ادعا می کند زمانی بخشی از آنها بوده است.
خلاصه داستان: ویرا یک اسلحه را از یک اسلحه خانه محترم می دزدد، غافل از اینکه ارجان، وارث مغازه، او را تعقیب خواهد کرد. او به او تیراندازی و پرداخت هزینه اسلحه را یاد می دهد، اما ارژن عاشق او می شود. ویرا آرجان را به چالش می کشد و باعث ایجاد پیچ و تاب در رابطه آنها می شود.
خلاصه داستان: هنگامی که تارا سینگ در جریان یک درگیری ناپدید می شود و گمان می رود در پاکستان دستگیر شده است، پسرش جیتی برای نجات او وارد هزارتوی می شود که هر دو باید به هر قیمتی از آن فرار کنند.
خلاصه داستان: در شهر کوچک Chanderi، مردان در ترس از روح شیطانی به نام "خیابان" زندگی می کنند که مردان را در شب می رباید. بر اساس افسانه شهری \"ناله با\" که در دهه 1990 در کارناتاکا در فضای مجازی پخش شد.
خلاصه داستان: یک افسر پلیس راست قامت، برای بررسی پرونده یکی از افسران گمشده به آتانی منتقل می شود. در حین کار بر روی این پرونده، زوج جوانی توسط یکی از زیردستانش به ایستگاه آورده و به آنها مشکوک به بازی ناپسند می شوند.