خلاصه داستان: دو دوست مادام العمر زمانی که یکی به طور ناگهانی به رابطه خود پایان می دهد، در بن بست قرار می گیرند که عواقب نگران کننده ای برای هر دوی آنها خواهد داشت.
خلاصه داستان: هنگامی که رجب ایودیک و بهترین دوستش نورالله تصمیم می گیرند از خانه روستایی که از مادربزرگش به رجب منتقل شده بود دیدن کنند، آنها خود را در تلاش برای نجات دهکده و جنگل های اطراف می بینند.
خلاصه داستان: رجب ایودیک مربی تیم فوتبال کودکان محله خود است. او برای تمرین از تنها زمین رایگان به عنوان زمین فوتبال استفاده می کند که در کودکی در آن فوتبال بازی می کرد. رجب با ناراحتی متوجه می شود که این قطعه زمین ...
خلاصه داستان: رجب ایودیک از زمان مرگ مادربزرگش افسرده شده است. هر کسی که سعی می کند به او کمک کند شکست می خورد. دختر جوانی به نام زینپ که نمی تواند آپارتمانی پیدا کند، نزد رجب می ماند. در ابتدا، این دو نمی توانند یکدیگر را تحمل کنند اما پس از ...